این کوچ اجباری به کشور دیگر چیزی است که آدم ( یا دست کم من) را وا می دارد به غر زدن اتوماتیک. یعنی تا می آیم صادق باشم احساس می کنم صداقت یعنی غر زدن و هر چیز دیگری که بگویم دروغ است و دل خوش کردن . فکر می کنم اینجا غریبم و بعد خودم یاد خودم می اندازم که همانجا در کشور خودم هم غریب بودم و باز یادم می افتد که من اولین نبوده ام و آخرین هم نخواهم بود. اصلا هر کسی که به دل من نشسته تا به حال همین وضع را داشته… فکر کنم!
Exile is like a strange virus which makes you feel terrible.it makes you a full automated nagging machine .When some body asks me how i feel. i have two choices. 1 is to be honest and start nagging. the other is to smile and wear my mask.then i remember that i am not the only one and there were a lot of people in the human history who had the same situation just because they considered being out of the flock.walking out of line is always considered as making trouble….I think!
0 Thoughts on می افتی در جهانی دیگر